نوشته شده توسط : sobhan

  

 كلبه عشق و احساس

 

 

 

 

                   كلبه عشق و احساسدر ادامه مطلب ...



:: برچسب‌ها: كلبه عشق و احساس , كلبه عشق و احساس , انتظار , فاصله , تنهایی , اشک , صدایت میکنم ,
:: بازدید از این مطلب : 1240
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : sobhan

 

 

 

 

(بقيه عكسها در ادامه مطلب ....)



:: برچسب‌ها: عکس عاشقانه , عشق , احساس , احساس , انتظار , فاصله , تنهایی , اشک , صدایت میکنم ,
:: بازدید از این مطلب : 1411
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : sobhan

 

درس اول :
یه روز مسوول فروش، منشی دفتر، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف سرویس قدم می زدند
یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه
جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم
منشی می پره جلو و میگه: اول من، اول من!
من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم!
پوووف! منشی ناپدید میشه ...

 

(بقيه درسها در ادامه مطلب ....)



:: بازدید از این مطلب : 1063
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : sobhan

می نویسم

می نویسم تا بدونی, تو رو میخوام عزیزم
می نویسم تا بفهمی, تو رو دوست دارم عزیزم

دلم و خالی گذاشتم
که عشق تو بیاد تو قلبم...

 

 

 

(بقيه شعرها در ادامه مطلب ....)



:: بازدید از این مطلب : 1207
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : sobhan

از این پس هزاران نامه دیگر برای تو خواهم نوشت اما خودم آنها را خواهم خواند.


"صمیمانه ترین نامه آنهاییست که برای هیچ کس نوشته می شوند.راست ترین نامه ها همین هایند."

 

 

 

 

نامه ای به عشق عزیزم.....

امروز دلم به اندازه ی تمام روزهای پائیزی، گرفته است...  آسمان چشمانم به اندازه ی تمام ابرهای بهاری، بارانی است... و قلبم انگار به اندازه ی سردترین روزهای زمستانی، یخ زده است...اما وجودم در این کوره ی داغ تابستانی دارد می سوزد...  چهارفصلی است انگار، سرزمین دقایق من! دلم گرفته... کلافه ام... از خودم و سادگی ام حالم به هم می خورد! نمی دانم چطور باور کردم؟ چطور حرفهایت را باور کردم؟ من؟ ....

 

(بقيه نامه ها در ادامه مطلب ....)



:: بازدید از این مطلب : 1316
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : sobhan

عشق واقعي

یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید:

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم ..

 

 

 

(بقيه داستان ها در ادامه مطلب ....)



:: بازدید از این مطلب : 1263
تاریخ انتشار : | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد